Our Tears...🥀

2023-04-10 22:21:22 فاضل‌نظری میگه:

گر عشق مقصد است، خوشا لذت مسیر!
#txt Öffnen / Wie

2023-04-10 20:18:45 ترسناک‌‌تر از نابینایی؛ دیدن است. با دو چشم باز که چه بر سر سرزمین‌مان می‌آید‌.
#txt Öffnen / Wie

2023-04-10 16:27:05 از قطعیتِ هیچ چیز مطمئن نیستم، اما ستاره‌ها منو وادار به رویاپردازی می‌کنن.
#txt Öffnen / Wie

2023-04-10 16:25:57 چیزی که حقیقت داشت بدبختی بود.
خاک سیاه تا دلت بخواد، اونم نه خاک سیاه خالی، خاک سیاه با گلوله!
#txt Öffnen / Wie

2023-04-09 08:12:43 بهار، نیمرخ دیگر تو بود...
#txt Öffnen / Wie

2023-04-08 22:14:02 #music Öffnen / Wie

2023-04-08 16:38:16 Öffnen / Wie

2023-04-08 16:37:49 اما من نمی تونم از خودم فرار کنم. نمی تونم تصمیم بگیرم که دیگه خودمو نبینم. نمی تونم تصمیم بگیرم که صدای توی سرم رو خاموش کنم.
#txt Öffnen / Wie

2023-04-08 16:30:34 شاید هم من بیش از حد غرق سوال هایی هستم که هرگز نبایست جوابی به آنها داده شود. نمیدانم ، من هیچ چیز از خود یا اطرافم نمیدانم ؛ این روح پیر ، هر ثانیه بیش از پیش ، در منجلاب نادانی فرو میرود. خسته ام. پیکرم ، روحم ، همهٔ هستی و نیستی من کرخت و بی جان است. باری دگر در رختخواب دراز میکشم ؛ به سقف سفید و پوسیده ، چشم میدوزم. فکر میکنم... من به من ، به تو و به همه چیز فکر میکنم.
فرو میروم... در هزاران هزار چرایی که در ذهن من پرسه میزنند و من میدانم که هرگز جوابی برایشان پیدا نمیشود ؛ چرا که هرگز نتوانستی در چشمان شکسته ام خیره شوی و بگذاری پاسخ را پیدا کنم. من پیش از تو که بودمو پس از تو که شدم؟ دلبرم ، به من بگو...
این کابوس کی به سر میرسد؟ من خسته ام.
میدانستم که من باری دگر پا به قلمرو رویا گذاشته ام و به حتم میدانم که تن نیمه جان من خیره به سقف سفید و پوسیده ی آن اتاق دلگیر ، بی جان شده است. گویا اینبار ، تا ابد در این دریای سیاه و بی انتها ، شناور میمانم.
#txt Öffnen / Wie

2023-04-08 15:54:50 تو برای من،
به سانِ آخرین خطِ مشق‌ِ یک کودک دبستانیِ منتظرِ بازی هستی!
همان‌قدر دلنشین،
همان‌قدر امید بخش،
همان‌قدر جاودان و پر تپش...
#txt Öffnen / Wie